مدیریت، نتوانستن نیست l چند سطری به قلم علی شیخ زاده در باب حوادثی که ایران را لرزاند.
دسته بندی: مدیریت

مدیریت، نتوانستن نیست

چند سطری به قلم علی شیخ زاده در باب حوادثی که ایران را لرزاند…

پلاسکو که آتش گرفت تصور می کردم دیری نمی پاید و این آتش پایان می پذیرد و فقط در خصوص پوشش خسارات وارده به کسبه باید تمهیداتی اندیشیده شود، اما این تنها یک باور غلط در قبال ناتوانی سیستم مدیریتی کشور بود.

ساختمانی فرو نریخت بلکه بغض عده بسیاری ترکید و غرور ملی جریحه دار شد و بیش از پیش فهمیدیم که در شعار تو خالی عده بسیاری از مدیران کشور صرفا یک ناکارآمدی مشهود نهفته است که ای کاش آن هم نمی بود.

یکسال گذشت و همچنان تابلو ملامت بار پلاسکو در حاشیه یکی از با قدمت ترین خیابان های پایتخت و در نبش چهار راه استانبول، آینه دق جامعه شده است و هیچ گره ای از مشکلات خانواده جانباختگان و خسارت دیدگان باز نشده است و صرفا این به یادها ماند که ساخته دست یک یهودی ویران گشت که این تقدیر الهی بود و به سبب عمق فاجعه و بزرگی آتش و نبود تجهیزات مناسب پلاسکو در مسیر نجات قرار نگرفت.

آتنا اصلانی دختر بچه ۷ساله ربوده و دخترک 2 ساله دیگری نیز اسیر هوس بازی شد و جنایات زنجیره ای انسانهای پست دیگری بر ما نمایان شد که حتی با مرگ بنیتا در داخل خودرو و بر اثر گرما نیز برگ آخر این تالم های اجتماعی ورق نخورد و تدابیر مدیریتی با محوریت اورژانس اجتماعی برای جلوگیری از این فجایع شکل نگرفت.

معدن یورت با تمام اجزایش نابود شد و رجال سیاسی و نمایندگان مجلس صرفا همدردی کردند اما از درد خانواده های فوت شدگان یورت و وضعیت کاری کارگران معادن هیچ کس مطلع نشد و اگر هم شنید، فراموش کرد. یورت حتی به عنوان یک چالش، موجب توانمندسازی مدیران نشد و فقط شنیدیم که شدت انفجار به حدی بوده است که نمی توانستیم کاری جز دعا کردن داشته باشیم.

در زلزله بی رحم سر پل ذهاب  و کرمان هم، مردم با بضاعت اندکشان پای کار آمدند و صرفا نیاز روزمره حادثه دیدگان مرتفع شد اما زیر باد، باران و برف طاقت فرسا مردم کرمانشاه رها شدند و امید آن می رود سال آینده صاحب سر پناهی شوند که آن هم اگر مانند سایر وعده ها باشد، بهتر است نباشد و اگر قرار به تحقق است پس بهتر این خواهد بود که خانه هایی استاندارد و اصولی ساخته و تحویل شود.

در سر پل ذهاب هم شنیدیم به سبب بزرگی زلزله و حجم خسارات وارده امکان سرویس دهی سریعتر محقق نشد اما آیا پس از چندین ماه نمی باید وضعیت به حالت سابق یا نزدیک به آن باز می گشت؟ آیا آنقدری منابع مالی نداریم که بتوانیم با یک مدیریت صحیح بحران ها را حل کنیم؟


چراغ سانچی خاموش شد و به علت شدت حرارت و دمای بالا حتی در آغوش آب هم از کسی کاری ساخته نشد، هم سانچی غرق شد، هم تمامی خدمه آن، هم سانچی سوخت و هم تمامی خدمه آن و باز هم طبیعت مسئول این حادثه شد.

عده ای کوهنورد خراسانی برای فتح یک قله گرفتار بهمن شدند و باز هم بر اثر برودت و حجم بهمن، هیچ امداد موثری صورت نپذیرفت و باز هم طبیعت پیروز شد و این اشتباه کوهنوردان بود که این فصل را برای ورزش انتخاب کرده بودند، آنها هم به خاطرات پیوستند.

و امروز هواپیمایی سقوط کرد و بر اثر صعب العبور بودن منطقه، حتی مکان دقیق سقوط یک روز پس از حادثه مشخص نشد و عملیات امداد و نجات با 200 نفر نیرو و 50 خودروی اورژانس و ناامیدی مدیران ادامه دارد و همه اینها در حالی است که در هیچ خبری کسی امیدی به زنده ماندن کسی ندارد و همه می فرمایند: جانباختگان پرواز آسمان!

اگر کسی هم، تقدیرش به ماندن بود بی شک در سرمای زمستان و ناامیدی مدیران جانش را به قله دنا تقدیم می کرد و این بار هم دنا مقصر این حادثه است.

ستاد بحران چه کرد؟

مدیریت کردن صرفا امضا کردن نیست ومدیریت بحران تنها به ارائه آمار و تیم چیدن خلاصه نمی شود، بلکه مسئولیت پذیری در حوزه ای است که لازم است اندکی تخصص در آن وجود داشته باشد.

در باب ریزگردهای استان خوزستان و زندگی سخت مردم آن خطه که 8 سال درد جنگ را تحمل کردند و 30 سال درد کمبود امکانات به بهانه احیاء منطقه، چه تدبیری اندیشیده شد جزء اینکه فقط می شنویم بودجه ای برای این کار اختصاص یافت اما غافل از آن که بودجه بدون برنامه و هدف نه تنها دلخوشی نیست بلکه زجر آور است. دریاچه ارومیه و زاینده رود هم دیگر نایی برای ناله ندارند و همواره بر روی گسل خشکسالی نشسته ایم و روزگاری را انتظار می کشیم که یک لیتر نفت را با یک لیتر آب معاوضه کنیم.

وزارت کشور و اغلب دستگاههای اجرایی اثبات کرده اند که در حوادث هیچ توانی برای مدیریت حتی از نوع جهادی هم ندارد، فقط نمی دانم چرا دست کم یک مدیر استعفا نمی دهد که ما نیز فکر کنیم در کشور زندگی می کنیم که احساس مسئولیت و تعهد در مدیرانش موج می زند.

یک عمر رفت، هزاران جان رفت و ما همچنان تسلیم بی تدبیری هستیم.

بی تدبیری از جنس انتخاب مدیران بی تخصص در حوزه های محوله و بی تدبیری از جنس عجز مدیرانی که آرامش را فقط برای خویش می خواهند و آنچه اتفاق می افتد را قضا و قدر الهی نامند و ناتوانی خود را به عمق آن فاجعه نسبت می دهند.

در ۲۲ بهمن سال جاری مردم ثابت کردند که بر عهدی که بسته اند پایبند بوده و هستند اما در حقیقت چقدر برایشان اهمیت قائل هستیم و تا به کجا به وفاداری آنها لبیک گفته ایم؟

آیا وقت آن نرسیده دست به تحول اداری و مدیریتی بزنیم و فارغ التحصیلان حوزوی، الهیات، معارف، علوم سیاسی و … را از مدیریت کلان کشور در حوزه هایی که نیاز به تخصص های مدیریتی، مدیریت بحران و مدیریت استراتژیک دارد معاف کنیم و از تجربه بلامنازع سایر کشورها در مدیریت استراتژیک و مدیریت بحران کشور بهره ببریم؟

آیا فرصت آن نرسیده که شعار ندهیم و عمل کنیم؟

آیا فرصت آن نرسیده که مدیران پاسخ دهند چرا؟

در پایان نباید فراموش کرد که مدیریت یعنی بکارگیری بهترین ابزار، برترین تخصص ها و هدایت و رهبری منطقی و به موقع جریانات با هدف بهبود وضعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور و هشتاد میلیون انسان که سر نوشت خود را به دست عده ای سپرده اند که تا به امروز نیز به آنها ایمان و باور دارند.

قطعاً حوادث مشابه آنچه در کشور ما اتفاق می افتد در سایر نقاط دنیا نیز در حال وقوع است و گریزی از آن نیست، امّا خلائی که در این میان کاملاً محسوس است، جنبه احساسی و همچنین توجه به افکار عمومی است. مسئولینی که به جای عذرخواهی، خون از دست رفتگان را به بیمه حواله می دهند یا مشکلات کشاورزان درد کشیده را به خوردن سبوس و سوال خبرنگاری را ناشی از بیشعوری وی میدانند، واقعاً درمانی بر دردهای این مردم نیستند. حس حضور و همراهی مسئولین و مردم، حسی است که متاسفانه بسیار کمرنگ شده است که البته به تازگی اقداماتی از جنس اقدامات امام جمعه محترم تبریز در برداشتن موانع در صفوف اول و همچنین حذف ورودی های خاص و همچنین حضور مسئولینی همچون سردار سلیمانی، سردار شمخانی و … در بین مردم بدون محافظ نشان می دهد این حرکت شروع شده است ولی نیاز است با سرعت بیشتری ادامه پیدا کند.

این نوشته یک بیانیه اعتراضی با گرایش سیاسی نیست بلکه تلنگری است برای تشریک مساعی، همت مضاعف و احیاء روحیه مسئولیت پذیری همچون دوران سخت و نفس گیر 8 سال جنگ تحمیلی…

 

به قلم علی شیخ زاده

 

Visits: 150

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات ارسالی