موانع کارآفرینی زنان
اینکه زنان در تنظیم امور خانوادگی و مسائل اقتصادی جامعه نقش شایانذکری ایفا میکنند حقیقتی انکارناپذیر است. بر این اساس ضروری است به دنبال یافتن مسیرهایی باشیم تا از قدرت تفکر، ابداع و خلاقیت آنان در سرفصل سرمایههای مدیریت نوین سود جوییم. در عصر حاضر مفهوم کارآفرین و کارآفرینی با مفاهیمی چون نوآوری، مخاطره پذیری، رضایتبخشی، استقلالطلبی و… همپوشانی دارد، به این معنی که کارآفرینی فرایند ایجاد و دستیابی به فرصتها، بدون نیاز به منابع موجود است بهطوریکه میتوان آن را به موتور محرکه توسعه اقتصادی کشورها تشبیه کرد.
کارآفرین کیست؟
کارآفرینی فرایندی پیچیده است که عواملی چون شخصیت، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد بر آن مؤثرند و کارآفرین فردی است که با هدایت و کنترل این موارد مخاطرات یک فعالیت اقتصادی را تقبل و ساماندهی میکند بهعبارتدیگر کارآفرینان فرصتها را برای خود یا سازمانی که در آن کار میکنند تشخیص داده و در راستای اهداف شخصی یا سازمانی از آنها بهره میگیرند.
وضعیت زنان شاغل
تغییر نقشهای سنتی زنان نسبت به گذشته و تقاضای روزافزون آنان برای حضور در عرصههای مختلف اقتصادی، واقعیت انکارناپذیر جامعه ایران است. این تغییرات حاصل دگرگونی در نظام ارزشها، رشد اندیشه مردمسالاری، افزایش تحصیلات زنان و … است. زمانی که اقتصاد در مراحل اولیه توسعه است سهم زنان در نیروی کار کاهش مییابد و بالعکس با پیشرفت توسعه اقتصادی سهم زنان در اقتصاد نیز افزایش خواهد یافت. با مکانیزه شدن کارها و خلق ماشینها و دستگاههایی که از شدت کار در خانه میکاهند، اوقات فراغت زنان بیشتر میشود که این موضوع زمان لازم برای انجام فعالیتهای خارج از خانه را به آنان میدهد بهاینترتیب نقش آنان در تولید و فعالیتهای اقتصادی پررنگتر میشود.
وجود تفاوتهای ساختاری بین کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه و همچنین لزوم مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی برای رسیدن به توسعه پایدار، ضرورت بررسی ساختارهایی که مانع کارآفرینی در کشورهای درحالتوسعه میگردند را نشان میدهد. افزایش زنان شاغل در ایران هم واقعیتی انکارناپذیر است اما تعداد زنان کارآفرین در جامعه آماری مذکور زیاد نیست.
بیان مشکلات زنان در مسائل اقتصادی
موفقیت زنان در امورات اقتصادی نهتنها باعث کسب سود میشود بلکه منافع اجتماعی و فرهنگی را نیز به همراه دارد. زنان بنا به دلایلی چون کاهش دستمزدها، بیکاری و نارضایتی از شغل قبلی پا به عرصه کارآفرینی میگذارند. با این حال و با عنایت به آمارها متوجه میشویم که سهم زنان شاغل در کشورهای درحالتوسعه تنها ۱۰ درصد است.
مطالعات انجامگرفته در ایران نشان میدهند که در فاصله سالهای ۵۵ تا ۷۵ شاهد بیشترین میزان اشتغال در کشور بهصورت کارآفرینی بودهایم؛ اما متأسفانه عدمحمایت از کارآفرینان و هدایتشان در مسیر رشد و توسعه، بزرگترین چالش اقتصاد ایران را در دهه ۸۰ رقم زد که منجر به افزایش نرخ بیکاری مخصوصاً در میان زنان تحصیلکرده شد.
با توجه به افزایش سهم زنان در رشد اقتصاد ملی و رویارویی با بحران بیکاری ضروری است مسئولان با اتخاذ سیاستهایی در جهت کارآفرینی زنان، بستری مناسب برای زنان کارآفرین ایجاد کنند تا آنان با ایجاد فرصتهای شغلی برای خود و دیگران از این معضل بکاهند و به نحوی مؤثر آن را سامان بخشند.
موانع موجود در امر کارآفرینی زنان
● در بعد فردی: بیشتر انگیزهها، ویژگی های شخصیتی و ویژگی های جمعیت شناختی مدنظر است میتوان گفت میان تواناییهای شخصیتی از قبیل اعتماد بنفس و پنداشت از خود، بر اشتغال زنان رابطه متقابل وجود دارد، بطوریکه پنداشت از خود و اعتماد بنفس بالا تأثیر مستقیم بر اشتغال زنان و موقعیت شغلی آنان دارد. بنابر اطلاعات جمعیت شناختی، هر چه نرخ باروری به دلیل جوانی جمعیت افزایش مییابد، با نزول اشتغال زنان مواجه هستیم؛ همچنین میان تعداد فرزند و اشتغال رابطه معکوس وجود دارد، بطوریکه تنها ۸/۲۳% از زنان دارای سه فرزند یا بیشتر در مقابل ۷/۵۷% زنان با ۱ یا ۲ فرزند به فعالیت شغلی میپردازند. وضعیت تأهل نیز بیتأثیر در موضوع نیست، بطوریکه زنان مجرد از آزادی عمل بیشتری برای اشتغال و فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی نسبت به متأهلین برخوردارند. تحصیلات نیز عامل قابل توجهی است، طبق آمارهای رسمی (۷۵) ۲/۷۴% زنان کشور باسواد هستند و درصد قابل ملاحظهای از جمعیت دانشجویی را زنان تشکیل میدهند. باوجود این، سهم زنان شاغل با تحصیلات عالی نسبت به کل اشتغال زنان و همچنین درصد مدیران زن با تحصیلات عالی بسیار محدودتر از مدیران زن بدون تحصیلات عالی است. به صراحت میتوان گفت که عوامل محیطی نقش بسیار مهمی را نسبت به عوامل فردی عهدهدار است، چرا که ویژگی های شخصیتی و توانمندی های روانی بسیار متأثراز عوامل محیطی است. وضعیت اجتماعی، فرهنگی، حقوقی،دینی، سیاسی و اقتصادی جامعه مطمئناً نقش بسزایی را در تقویت یا تضعیف فعالیتها در امور متفاوت دارد.
این موانع لزوما از مهمترین موانع فردی میتوان به موانع خانوادگی و موانع اطلاعاتی و عملی اشاره نمود. موانعی که از سوی اعضای خانوادهها برای یک زن کارآفرین ایجاد شده است یکی از محدودیتهای کلیدی کارآفرینان زن در سراسر جهان “نگهداری و مراقبت از فرزندانشان” است که به دلیل مشغله کاری، وقت و سفرهای داخلی و خارجی همواره دغدغه اصلی و جدی بوده است.
زنان امتیازات کمتری نسبت به مردان دارا میباشند زیرا آنان مجبورند زمانی را که در محل کار خود هستند افرادی را برای محافظت از فرزندان خود و انجام کارهای خانه استخدام نمایند اطلاعات منبع دیگری است که کارآفرینان زن در دسترسی به آن با مشکل مواجهاند، اطلاعات راجع به بازار تولید کنندهها، صادرات، دسترسی به بازار برای کالای نهایی، مواد اولیه و همچنین عدم دسترسی بهداشت و امکانات پیشرفت که ناشی از اطلاعات و تجربه لازم در کار می باشد.
● در بعد اجتماعی: هنجارهای رایج در زمینه تقسیم کار، وجود نوعی مرزبندی طبیعی میان کار زنان (خانه داری) و مردان (امور بیرون منزل)، مسئله تعدد نقش زنان بطوریکه انتظار انجام مسئولیت های متفاوت زنان در قالب همسر، مادر، خانهدار، شاغل …. آنها را دچار تنش و نوعی تضاد نقش و فشارهای ناشی از آن میکند. ناامنیهای اجتماعی که امکان حضور فعال زنان در جامعه، که لازمهاش سفرهای بین شهری, اقامت در هتلها و اماکن سالم است را با مشکل مواجه کرده است. با مرور شرایط اجتماعی حاکم بر سه دهه اخیر. متوجه میشویم که ایدئولوژی حاکم در سال های اولیه پس از انقلاب بیشترین لطمه را بر مشارکت زنان وارد کرده است که تعطیلی مهدکودک های دولتی و مراکز تنظیم خانواده، بازنشستگی زودرس زنان، تعریف شغل های مشابه نقش مادری برای زنان، از آن جمله است.
● در بعد فرهنگی: فرهنگ اقتدارگرا و مردسالار همواره رواج دهنده باورهای سنتی و کلیشه های جنسیتی بوده و از ابتدا، تربیت و اجتماعی شدن دختران، در نظر گرفتن خویش به عنوان جنس دوم و تضعیف اعتماد بنفس و تعمیق حس حقارت و خود کمبینی تواناییهای خویش را در پی داشته است. همچنین کمبود آگاهی زنان در ابعاد حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی، حرفهای و عدم شرکت در تشکلهای صنعتی حرفهای و فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، به استمرار ساخت نابرابر کمک میرساند. بدلیل نگاه جنسیتی، فرصت های اجتماعی و شغلی کمتر بطور برابر با توجه به شایستگی ها به افراد، فارغ از جنسیتشان اعطا گشته است، همواره شاهد تبعیض های جنسیتی در اشتغال هستیم.
● در بعد اقتصادی: در حالیکه زنان در آسیا بطور متوسط ۱۳-۱۲ ساعت بیش از مردان کار میکنند، بدلیل بدون مزد بودن کار خانگی همچنان در سطح نازل درآمدی قرار میگیرند. ارتقاء مقام ها تنها بر اساس شایستگیها صورت نمیپذیرد. بطوریکه بین سال های ۶۵-۵۵ از کل مردان شاغل تنها ۶% تحصیلات عالیه داشتهاند. در حالیکه ۱۸% زنان شاغل، تحصیلات عالیه داشتهاند و جای شگفتی است که از کل زنان تحصیلکرده عالی تنها ۵% به سمتهای بالای اداری و مدیریتی رسیده اند. (آمار ۱۳۸۱) تبعیضهای جنسیتی در نوع آموزش: شامل مواد درسی، نقش زنان در کتاب های درسی، رسانهها که بیشتر تقویت کننده دید سنتی نسبت به زن است. همچنین محدودیت های آموزش در نظام آموزش عالی برای زنان مانند انحصار برخی رشتهها برای مردان، محدودیت اعزام به خارج کشور برای ادامه تحصیل و کمبود امکانات (خوابگاه) برای دختران, همگی از موانع مشارکت زنان است. باورهای فقهی دینی نیز بیتأثیر در این مسئله نیست، احکام موجود در زمنیه ارث، نفقه، اجازه خروج از کشور در بعد اقتصادی و احکامی چون شهادت، دیه، قضاوت، طلاق، حق حضانت در بعد خانوادگی اجتماعی بیشک تأثیر منفی در پیشرفت و شکوفایی همه جانبه زنان دارد که میتوان با استنباط های متناسب شرایط زمانی و مکانی موانع را برطرف کرد.
● موانع سازمانی: کارآفرینان برای راهاندازی طرحهای خود نیاز به حمایت های مالی دارند از معمول این حمایتها میتوان وامهای رسمی و غیر رسمی از بانکها و مراکز دیگر را نام برد. طبق گزارش سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل علی رغم آن که بازپرداخت وام توسط زنان بیشتر از مردان است، زنان هنوز با مشکالت تأمین مالی روبه رو هستند که اغلب ناشی از رفتار تبعیض آمیز گروههای غیر رسمی نسبت به آنهاست.
بخشی از هویت انسان تحت تاثیر جنسیت او شکل میگیرد. صرفنظر از تفاوتهای طبیعی که اعضای دو جنس از جنبههای جسمانی و روانی با یکدیگر دارند، جامعه نیز به نوبه خود بر دامنه این تفاوتها میافزاید. از این رو، گفته میشود جنسیت برخالف جنس سازهای اجتماعی است زیرا دارای معانی و دلالت های فرهنگی است. بنابراین اگر به نظر میرسد نسبت اندکی از زنان شاغل ایرانی کارآفرین هستند، باید یکی از دلایل جستجو نمود. زیرا تفاوتهایی که مردم در انجام دادن کاری خاص در شرایط نسبتا یکسان از خود نشان میدهند، ناشی از تفاوت ابعاد شخصیتی آنان است.
Visits: 499
ارسال نظر