چگونه تفکر هوشمندانه‌تری داشته باشیم؟ و به موفقیت در حیطه یکاری دست یابیم؟

دسته بندی: مدیریت

چگونه تفکر هوشمندانه‌تری داشته باشیم؟

برخی روش‌ها وجود دارد که به شما کمک می کند بهتر از مغزتان استفاده کنید. در واقع، تفکر هوشمندانه نتیجه ی به کارگیری همین روش‌هااست که باعث می شود در زمان کمتر به نتایج بهتر برسید.

آیا می دانید چطور می توان هوشمندانه‌تر فکر کرد؟ در این مطلب قصد داریم روش‌هایی را معرفی کنیم که مغز شما را فعال‌تر می کند و می توانید مسائل را بهتر حل کنید، ایده‌های بهتری ارائه دهید و در نتیجه به موفقیت بیشتری دست یابید.

با دست بنویسید

شاید به این نتیجه رسیده باشید تایپ کردن در جلسات کاری و کنفرانس‌ها بهتر و ساده‌تر است؛ اما با دست نوشتن، با اینکه وقت تان را می گیرد، اهمیت بیشتری دارد. وقتی یادداشت‌های خود را با دست می نویسید، همه چیز را نمی توانید روی کاغذ بیاورید. به همین خاطر مجبور هستید در مورد موضوع خوب فکر کنید.

وقتی با دست شروع به نوشتن می کنید، از مغزتان استفاده بیشتری خواهید کرد؛ زیرا برای نوشتن هر کلمه، باید حرکتی انجام دهید. بدین ترتیب حافظه‌ی شما بیشتر کار می کند و مناطقی از مغز که مربوط به زبان و تفکر هستند، فعال‌تر می شوند. هر چه نواحی از مغز که فعال می شوند، بیشتر باشند، ارتباط میان آنچه می نویسید و ذهنتان بیشتر خواهد بود. پس احتمال اینکه در آینده محتوای بیشتری را به یاد بیاورید بیشتر است.

خیلی به دنبال ایده‌های ناب نباشید

ترجمه و گردآوری: واحد تحقیق و توسعه دفتر مطالعات و پژوهش های علی شیخ زاده

مهم‌ترین قانون ایده ی خوب داشتن این است که سعی نکنید ایده‌های خوب داشته باشید. مهم این است ایده داشته باشید. وقتی ایده‌ای در ذهن دارید، نمی دانید این ایده خوب یا بد است. تنها وقتی ایده‌های زیادی داشته باشید، می توانید آن‌ها را با هم مقایسه کنید و ببینید کدام یک برایتان بهتر است. جرج لویز، یکی از نوابغ تبلیغات در آمریکاست. او در جلسه‌ای از کارمندانش خواست تا یک ساعت دیگر با یک ایده‌ی خیلی خوب وارد جلسه شوند. بعد از یک ساعت هیچ یک از کارمندان ایده‌ای نداشتند. سپس لویز به کارمندانش گفت تا یک ساعت آینده، با بیست ایده‌ی جدید در جلسه حاضر شوند. یک ساعت بعد، تمام کارمندان با 20 ایده حاضر شدند. برخی از این ایده‌ها خوب و برخی دیگر بد بودند؛ اما مهم این بود که تمامی آن‌ها با 20 ایده حاضر شده بودند.

هر چیزی را به زبان بیاورید

به زبان آوردن یک مشکل بسیار کارساز خواهد بود. با بیان مشکل به شخصی خیالی یا واقعی، مجبور هستید تمام اطلاعات مربوط به آن را در ذهنتان سازمان دهی کنید. اگر ببینید طرف مقابل هیچ اطلاعاتی در مورد این مشکل ندارد، مجبور خواهید شد تمام جزئیات را بیان کنید. پس به زبان آوردن مسائل باعث می شود منطقه‌ی بیشتری از مغز درگیر شود تا اینکه تنها بخواهید در مورد آن فکر کنید.

به بدترین حالت ممکن فکر کنید

معمولاً والدین در برنامه ریزی سفر، عقلانیت و منطق بیشتری نسبت به شرکت‌ها در راه اندازی پروژه‌های جدیدشان دارند. در فضای کسب و کار تاکید زیادی روی مثبت اندیشی است؛ اما والدین همیشه به بدترین حالت ممکن فکر می کنند و نگران هستند: اگر در طول سفر باران ببارد، چه می شود؟ اگر ماشین خراب شود، چه کار کنیم؟ اگر بچه‌ها دچار آسیب شوند، چه کنیم؟

قبل از اینکه به موفقیت پروژه‌ی خود فکر کنید، به این فکر باشید که اگر این پروژه شکست بخورد، چه خواهد شد. اگر تصور کنید چه مشکلاتی ممکن است اتفاق بیفتد، قبل از رخ دادن، آن‌ها را حل می کنید.

تمام اضطراب خود را به انرژی تبدیل کنید

وقتی در حال انجام وظایفتان هستید، نیازمند انرژی کاری متمرکز خواهید بود؛ اما استرس همراه با اضطراب کاری را نمی خواهید. جالب است بدانید، غده‌ی فوق کلیوی انسان نمی تواند تفاوت میان انرژی موردنیاز هنگام کار و نگرانی شما برای کار در طول شب را تشخیص دهد. استرس تنها انرژی کاری است که بیشتر از مقدار نیاز، با شما می ماند.

برای اینکه انرژی کاری شما برایتان مفید باشد، زمان کمتری صرف فکر کردن و زمان بیشتری صرف برنامه ریزی و کار کردن کنید. اگر قرار است بری یک سخنرانی آماده شوید، وقتتان را صرف خیال بافی در مورد جلسه نکنید؛ بلکه آنچه را که باید بگویید، بنویسید و آن را بارها تمرین کنید.