امکان

با امکان همراه باشید تا 71 نشانه ای را بگوییم که به شما ثابت می کند در مدیریت پول ناتوان هستید.

در دنیای فناوری، همه چیز در حال تکامل و پیشرفت است اما اگر به میزان ورشکستگی ها، بحران های مالی، وام های دانشجویی و بدهی های معوقه نگاه کنیم، در می یابیم مردم از نظر دانش مالی هیچ تغییری نکرده اند، حتی دچار افت هم شده اند. پس باید در زمینه مدیریت مالی مهارت لازم را به دست آوریم. در ادامه ی مقاله، 71 دلیل را بیان می کنیم تا ثابت کنیم چرا اغلب مردم در مدیریت پول هایشان ضعیف هستند.
به راحتی اجازه می دهید اوضاع سیاسی روی سرمایه گذاری هایتان تاثیر بگذارد، بدون اینکه متوجه باشید برای بازار سرمایه مهم نیست به چه کسی رای می دهید یا به کدام شبکه ی خبری اطمینان دارید.
از نظر شما "بلندمدت" یعنی از همین حالا تا زمانی که قیمت ها در بازار بورس با روند نزولی مواجه شود. تمایلی به "اثر دانینگ-کروگر" ندارید (نوعی جهت گیری شناختی در افراد غیرحرفه ای که توهم برتری دارند و به اشتباه، توانایی های خود را بیشتر از حد واقعی ارزیابی می کنند.) و حتی به قدری از نظر دانش مالی پایه ضعیف هستید که متوجه اشتباه تان هم نمی شوید. نداشتن اطلاع کافی از مفاهیمی چون بهره ی مرکب و تورم، سبب می شود افراد تصور کنند تصمیمات مالی درستی می گیرند، در حالیکه در واقعیت، خودشان به شکست شان کمک می کنند.

So don't let that unhealthy trend continue. Schedule time with your manager to discuss the idea of a raise, and come prepared with compelling reasons why he or she should agree. For example, it always pays to do your research and see what other people with your job title are making. If you can prove that you're earning well below the average, your boss might advocate for a boost. Similarly, go in with a list of ways you've contributed to your company's success. If you can show your manager, with actual numbers, how you've made or saved the business money, that might sway your boss to agree to an increase It's easy enough to come to work on time each day, do what's expected of you, and leave once everything is nicely wrapped up. But if you don't make an effort to grow your skills and expand your score of responsibility at the office, your company will probably be hesitant to promote you — which means you're less likely to get more money anytime soon

اجازه ندهید که این روند نادرست ادامه پیدا کند. حتما برای صحبت با رئیس خود درباره نظرتان برای افزایش حقوق، برنامه ریزی کنید و دلایل متقاعد کننده ای را برای موافقت او آماده کنید. برای مثال، به او نشان دهید که افراد دیگر با جایگاه شغلی مشابه نسبت به شما چه مقدار دریافتی دارند. اگر توانستید که ثابت کنید که درآمدتان پایین تر از حد میانگین است، ممکن است که رئیس تان با افزایش حقوق موافقت کند و یا به طور مشابه، لیستی از کارهایتان که در راستای مشارکت در موفقیت شرکت بوده است را به او نشان دهید. اگر با اعداد و ارقام حقیقی توانستید که به مدیر خود نشان دهید که چه مقدار برای شرکت درآمدزایی و یا ذخیره مالی داشته اید، امکانش هست که رئیس تان با فزایش حقوق موافقت کند.
همگی ما تا حد ممکن خواهان کسب درآمد بیشتر از شغل مان هستیم، بنابراین اگر نسبت به حقوق دریافتی خود احساس رضایت و خوشحالی ندارید، یا آخرین باری را که افزایش حقوق داشته اید را به خاطر نمی‌آورید، وقت آن رسیده که برای تغییر موقعیت دست به کار شوید.
با این حال، برای انجام این کار باید بدانید که چرا نمی‌توانید به اندازه توانایی هایتان درآمد کسب کنید. در مقاله امکان فقط چند توضیح احتمالی وجود دارد که به آن می پردازیم:

While one in 68 children in America ranks somewhere on the autism spectrum (according to the Centers for Disease Control and Prevention), only 53 percent of autistic young adults are gainfully employed. Washington, D.C.-based mom Patti Pacelli was concerned about her autistic son Trevor's career prospects. Through the course of her research for her book “Six Word Lessons for Autism Friendly Workplaces," she found that in some companies autism is seen as an asset, not a liability
Autistic individuals have heightened senses, making sitting next to a break room or near a busy hallway extremely distracting. "Hearing people's conversations in the background, while it might not seem loud to someone else, seems really loud [to someone with autism] and cuts into their thinking so they can't focus on what they're doing," says Pacelli. Harsh florescent lighting can also be distracting. Providing quiet workstations and options for dimmer lighting or an escape room where they can get away for short breaks when they require quiet time are some of the accommodations employers can make to help autistic employees thrive.

طبق آمار مرکز کنترل و پیشگیری بیماری ها، درحالی که از 68 کودک آمریکایی یکی از آن ها مبتلا به اوتیسم است، تنها 53% از آن ها در بزرگسالی مشغول به کار می شوند. طبق گفته پتی پسیل (Patti Pacelli) مامور وزارت بهداشت واشنگتن وی به عنوان یک مادر، درباره آینده شغلی پسر اوتیسمی اش نگران است. او با تحقیقات خود برای کتابش " آموزش شش واژه برای ایجاد محیط کار دوستار اوتیسم"، دریافت که اوتیسم در بعضی از شرکت ها و محیط های کاری به عنوان یک دارایی ارزشمند شناخته می شود نه یک مسوول کاری.
کارکنان اوتیستیک در راستای ایجاد روتین و ساختار پیشرفت می کنند. به گفته پتی پسیل آن ها واقعا می دانند که انتظارشان از کار چیست، بنابراین برای روزشان برنامه ریزی می کنند، پس هیچ وقت در روال کاری شان وقفه و تغییر ایجاد نکنید، وقفه هایی مانند، برگزاری جشن تولد یکی از همکاران در اتاق کارمندان، و یا اواخر اتمام کارشان به آن ها بگویید 30دقیقه بیشتر بمانید، و یا برگزاری یک نشست فوری در دقایق آخر کار می تواند باعث آشفته و مضطرب شدن کارمند اوتیسمی شود. اگر امکانش وجود دارد حتما از قبل آن ها را برای تغییر برنامه کاری آگاه کنید در این صورت به هماهنگ شدن آن ها با شرایط، کمک بسزایی کرده اید.

افرادی که در مدیریت زمان ناموفق عمل می کنند، معمولا مرتکب اشتباهات متداولی می شوند. به سادگی نمی توان عادت مدیریت زمان را در خود ایجاد کرد. موفقیت یا عدم موفقیت ما به این بستگی دارد که چطور از زمان در دسترس خود استفاده کنیم.
برای ایجاد عادت مدیریت زمان، لازم است از انجام کارهایی که برنامه زمان بندی را به تعویق می اندازد اجتناب کنید. در این مقاله به 13 رفتاری اشاره می کنیم که برخی افراد با انجام آنها زمان خود را به بدترین وجه ممکن مدیریت می کنند و از مسیر موفقیت باز می مانند.
گاهی برخی افراد برای اینکه کارهای بیشتری انجام دهند و بهره وری شان را بالا ببرند، در انجام کارها عجله می کنند، در نتیجه کارهای بیشتری برای خود می تراشند و مدام مجبورند اشتباهات شان را اصلاح کنند. پس به جای اینکه خیلی عجله کنید، آرام باشید، از انجام چند کار به صورت همزمان خودداری کنید و برای انجام دادن کاری عجله نکنید. باید بدانید نتیجه ی عجله کردن در انجام کارها، ناتمام ماندن یا اشتباه انجام دادن آنهاست.

Do you find it difficult to stay motivated? Are you looking for something that will inspire you to break through the struggle and pursue your dreams?

I think we've all faced those times, and there's no shame in admitting it.

Here are some phrases that successful people say to themselves every day. Next time you're feeling tired, unmotivated or flat-out discouraged, try telling yourself these ten things. Better yet, make it a habit to tell yourself these things on a daily basis, and you'll end up being a happier, healthier person

به نظرشما با انگیزه ماندن دشوار است؟ آیا در پی چیزی هستید که برای دنبال کردن رویاهایتان و از بین بردن کشمکش ها بتواند به شما کمک کند و الهام بخش باشد؟
فکرمیکنم که همه ما با ان زمان ها روبرو شده باشیم و در پذیرفتن ان هیچ ابایی نداریم.در این مقاله به بیان عباراتی می پردازیم که افراد موفق هرروز به خودشان میگویند.دفعه بعد که احساس خستگی.بی انگیزه بودن و یا دلسردی شدید از کارها را داشتید، سعی کنید این 10مورد را به خودتان یادآوری کنید.بهر حال بهتر است که گفتن این موارد را جز عادات روزانه خود کنید و در نهایت تبدیل به فردی شادتر و سالم تر شوید.
در برخی مواقع همه ما احساس مسوولیت را در زندگی کاریمان داریم،خسته میشویم و نیاز به تغییر داریم.باید به خودتان یاد بدهید، حتی اگر کارها طوری که انتظارش را دارید پیش نمیرود بازهم خوشحال باشید و در طول روز به خودتان انرژی مثبت دهید.وقت آن رسیده که این عادت های قدرتمند را پرورش دهیم ،اما زمانی که انها را انجام میدهید دیگر در انجام هرکاری توانمندید و میدانید که موفق میشوید.

به نظر شما چگونه می‌توانیم شخصی را متقاعد کنیم تا کاری را که می‌خواهیم انجام دهد؟ با تکیه بر قدرتی که نسبت به آنها داریم؟یا اینکه صرفاً باید منطقی برخورد کنیم؟ آیا تا زمانی که دیگران بپذیرند که حق با ماست باید بر موقعیت خود پافشاری کنیم؟
باید گفت هرکدام از این رویکردها می‌توانند در شرایط خاصی بکار بیایند ولی لزوما بهترین رویکرد نیستند. جی کانگر (Jay Conger)، استاد رفتار سازمانی در مقاله‌ای تحت عنوان “هنر ضروری متقاعد سازی که در مجله‌ی کسب‌وکار هاروارد منتشر کرده، دیدگاه متفاوتی نسبت به متقاعدسازی ارائه نموده است. او معتقد است که برای اینکه نقش یک متقاعد‌کننده را خوب بازی کنید، باید دارای ۴ عنصر اساسی زیر باشید:
اعتبار
زمینه‌ی مشترک
شواهد واضح و روشن
ارتباط عاطفی

چند روز پیش به نمایندگی از مجموعه امکان در یک جلسه کاری حاضر شدم. مقرر بود یک گروه نرم افزاری حسابداری، محصول خود را برای یکی از مخاطبین حوزه مشاوره مجموعه ما معرفی نمایند. از ما دعوت شد تا به عنوان مشاور مجموعه در جلسه حضور داشته باشیم. از محتوا و نتیجه جلسه که بگذریم اصل مطلب در یکی از جملات این مخاطب گرامی نهفته است که بهانه ای شد برای نگارش این یادداشت.
ایشان در بخشی از صحبت خود رو به گروه نرم افزاری کرد و گفت: « نرم افزاری که در حال حاضر داریم از آن استفاده می کنیم به حدی دارای مشکل بوده و هست و ما را در روند به کارگیری دچار وقفه زمانی کرده که توقعات ما در مورد یک نرم افزار حسابداری به شدت پایین آمده». بررسی این جمله در مذاکرات و اینکه تاثیر منفی آن در روند امتیاز گیری چه می توانست باشد فعلاً موضوع این یادداشت نیست. قسمت قابل توجه بخش دوم بود، "توقعاتمان در مورد یک نرم افزار حسابداری به شدت پایین آمده است!"
امروز در تاکسی وقتی به راننده گفتم چقدر جالب آسفالت این خیابان چقدر خوب شده! راننده تاکسی جمله جالبی گفت: این چهل تکه آسفالت کردن کلاً خوب نیست ولی حداقل دیگر دست اندازهای وحشتانک نداریم. دیدم مثل اینکه من هم به این عارضه دچار شدم، کم شدن سطح توقع!
متاسفانه در کشور عزیزمان عملکردها و حس مسئولیت نسبت به امور مختلف گاهی آنقدر ضعیف است که بعد از مدتی از سطح عالی به معمولی و بعد هم به کم قانع می شویم. این امر در همه چیز نمود دارد.

مدیران موفق و تأثیرگذار به صورت اتفاقی به این جایگاه نرسیده‌اند. در واقع، خصوصیات رفتاری منحصر به فرد آن‌ها سبب شده نسبت به دیگر افراد موفق‌تر و برجسته‌تر باشند. مدیران بزرگ و پیشگام عادت‌هایی را به کار گرفته‌اند که به آن‌ها کمک می کند به اهدافشان دست یابند؛ همان عادت‌هایی که شما هم می توانید در خود به وجود آورید. در ادامه با اماکن مقاله همراه باشید تا رفتارهای اصلی مدیران مؤثر را معرفی کنیم.
برای تبدیل شدن به یک مدیر موفق به سخت کوشی زیادی نیاز دارید. رهبران موفق کاری می کنند که شور و اشتیاق آن‌ها تمام سازمان را به وجد بیاورد. پس بگذارید اشتیاق شما بخشی از شخصیت رهبری‌تان باشد. برای رهبری هم از مغزتان و هم از قلبتان استفاده کنید.

فرض کنید شغلی با میلیاردها تومان بودجه و هزاران کارمند دارید و کارتان اثر مهمی بر جامعه یا حتی کشور دارد. اینها بعضی از دلایلی هستند که بسیاری از افراد به خاطرشان به دنبال شغلی در بخش دولتی می‌گردند.
اما چالش‌های بزرگی هم وجود دارد که مدیران بخش دولتی باید با آنها مواجه شوند. برای مثال، بودجه‌ی کارکنان بخش دولتی، معمولا از پیش تعیین می‌شود و سازمان برای اعطای پاداش به عملکرد عالی کارکنانش انعطاف‌پذیری لازم را ندارد.
زمان زیادی لازم است تا برخی تغییرات ضروری به تأیید چندین هیئت و سلسله مراتب مدیریتی آنها، برسند.
همچنین شاید مجبور شوید به دسته‌ای از اهداف اجراییِ وابسته به تعهدات سیاسی دست‌ یابید که با نیازهای واقعی مردمی که به آنها خدمت می‌کنید، در تضادند. (مثال شهرداری)
اگر در بخش دولتی کار می‌کنید و اگر به‌تازگی از بخش خصوصی به بخش دولتی آمده‌اید، چگونه بر این چالش‌های منحصربه‌فرد غلبه می‌کنید؟ در این مقاله، تفاوت‌های اصلی را بین مدیریت در بخش دولتی و مدیریت در بخش خصوصی، شناسایی کرده و به شما نشان می‌دهیم که برای موفقیت در عرصه‌ی دولتی، به چه مهارت‌هایی نیاز خواهید داشت