اصطلاحات کلیدی در مدیریت استراتژیک
دسته بندی: مدیریت

اصطلاحات کلیدی در مدیریت استراتژیک

استراتژیست ها:

افرادی هستند که مسئول موفقیت یا شکست سازمان می باشند. استراتژیست ها دارای عنوان های مختلف شغلی هستند، مانند مدیر عامل، رئیس، مالک، رئیس هیأت مدیره، مدیر اجرایی، رئیس دانشگاه، رئیس دانشکده یا کارآفرین.

در هر سازمان استراتژیست ها عهده دار سه مسئولیت اصلی هستند

  1. ایجاد یک بستر برای تغییر
  2. ایجاد تعهد و احساس مالکیت
  3. ایجاد توازن بین ثبات و نو آوری

تفاوت بین مدیریت استراتژیک به اندازه تفاوت بین سازمان هاست و باید این تفاوت ها را در فرآیند تدوین استراتژی ها، شیوه اجرا و ارزیابی آنها مشاهده کرد.

استراتژیست ها از نظر نگرش، ارزش، اصول اخلاقی، خطر پذیری، توجه به مسئولیت های اجتماعی، توجه به سود آوری، توجه به هدف های بلند مدت یا کوتاه مدت و شیوه مدیریت با هم متفاوت اند.

بیانیه های مأموریت:

سندی است که یک سازمان را از سایر سازمان های مشابه متمایز می نمایند. مأموریت سازمان نشان دهنده طیف فعالیت، از نظر محصول و بازار می شود. در بیانیه مأموریت پرسشی که پیش روی همه استراتژیست ها وجود دارد، مطرح می شود، یعنی: «ما به چه کاری مشغول هستیم؟» یک رسالت بیانگر ارزش ها و اولویت های یک سازمان است. رسالت ها یا مأموریت سازمان نموداری است که مسیر آینده سازمان را مشخص می نماید. مأموریت سازمان هایی که عملکرد عالی دارند (در مقایسه با سازمان هایی که عملکرد ضعیفی دارند) متعالی تر است.

فرصت ها و تهدیدات خارجی:

مقصود رویدادها و روندهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بوم شناسی، محیطی، سیاسی، قانونی، دولتی، فن آوری و رقابتی است که می توانند به میزان زیادی در آینده به سازمان منفعت یا زیان برسانند. فرصت ها و تهدید ها به میزان زیادی خارج از کنترل یک سازمان است، از این رو از واژه خارجی استفاده می کنند.

برخی دیگر از فرصت ها و تهدیدها عبارت اند از: تصویب یک قانون، عرضه محصولی جدید به وسیله یک شرکت رقیب، یک فاجعه ملی یا کاهش ارزش واحد پول. قدرت و توان یک شرکت رقیب به عنوان نوعی تهدید به حساب می آیند.

گاهی فرآیند انجام دادن تحقیق و گردآوری و همگون ساختن اطلاعات خارجی را بررسی عوامل خارجی یا تجزیه وتحلیل صنعت می نامند.

نقاط قوت و ضعف داخلی:

در زمره فعالیت های قابل کنترل سازمان قرار می گیرند که سازمان آنها را به شیوه ای بسیار عالی یا بسیار ضعیف انجام دهد.

در سایه فعالیت های مدیریتی، بازاریابی، امور مالی (حسابداری)، تولید (عملیات)، تحقیق و توسعه و سیتسم های اطلاعات رایانه ای به وجود می آیند.

depositphotos_14204715_original1

هدف های بلند مدت:

نتیجه های خاصی که سازمان می کوشد در تأمین مأموریت خود به دست آورد. مقصود از دوره بلند مدت، دوره ای است که بیش از یک سال باشد. از آن نظر این هدف ها برای موفقیت سازمان لازم و ضروری هستند که تعیین کننده مسیر شرکت می باشند. آنها به شرکت کمک می کنند ارزیابی ها را انجام دهد، هم افزایی کند، اولویت ها را تعیین نماید، امور را هماهنگ کند و برای برنامه ریزی، سازماندهی، ایجاد انگیزه در کارکنان و کنترل فعالیت های شرکت به شیوه ای اثر بخش عمل نماید. هدف های بلند مدت می توانند چالشگر، قابل سنجش، با ثبات، معقول و روشن باشند.

استراتژی ها:

ابزاری هستند که شرکت می تواند بدان وسیله به هدف های بلند مدت خود دست یابد. استراتژی های شرکت می توانند به صورت گسترش دادن فعالیت در سطح جغرافیایی، تنوع بخشیدن به فعالیت ها، خرید شرکت های دیگر، تولید و عرضه محصول، رسوخ در بازار، کاهش دادن هزینه ها، فروش اقلامی از دارایی ها، تفویض بسیاری از اختیارات و تشکیل مشارکت های خصوصی باشند.

هدف های سالانه:

هدف های کوتاه مدت هستند که شرکت برای رسیدن به هدف های بلند مدت باید به آنها دست یابد. هدف های سالانه، مانند هدف های بلند مدت، باید قابل سنجش، به صورت کمی، چالشگر، واقعی، سازگار با سایر هدف ها و اولویت بندی شده باشند، در یک شرکت بزرگ این هدف ها باید بر حسب شرکت، بخش ها (واحدهای مستقل) و واحدهای وظیفه ای تعیین شوند. هدف های سالانه باید بر حسب مدیریت، بازاریابی، امور مالی (حسابداری)، تولید (عملیات)، تحقیقی و توسعه و سیستم اطلاعات باشند. با توجه به هر هدف بلند مدت باید مجموعه ای از هدف های سالانه وجود داشته باشند. در صحنه اجرای استراتژِ ها هدف های سالانه از اهمیت خاصی برخوردارند، در حالی که در تدوین استراتژی ها هدف های بلند مدت از اهمیتی ویژه برخوردار می باشند. هدف های سالانه مبنایی برای تخصیص منابع به حساب می آیند.

سیاست ها:

ابزاری است که بدان وسیله می توان به هدف های سالانه دست یافت. مقصود از سیسات، رهنمودها، مقررات و رویه هایی است که شرکت برای دستیابی به هدف های اعلان شده رعایت می کند. هنگام تصمیم گیری از سیاست ها به عنوان رهنمود استفاده می شود و همچنین سیاست ها تعیین کننده شرایط روزمره و تکراری شرکت می باشند.

اغلب سیاست ها را بر حسب فعالیت هایی که در زمینه مدیریت بازایابی، امور مالی (حسابداری)، تولید (عملیات)، تحقیق و توسعه و سیستم و سیتسم اطلاعات رایانه انجام می شود، بیان می نمایند. می توان سیاست ها را برای کل شرکت تعیین کرد و در تمام سامزان اعمال نمود، در سطح واحد مستقل تعیین و آن را در مورد یک بخش و منحصر به فرد اعمال کرد و یا اینکه سیاست را در مورد یک واحد از سازمان تعیین نمود و در مورد آن واحدخاص اعمال کرد. همانند هدف های سالانه، سیاست ها هم از نظر اجرای استراتژی ها اهمیتی ویژه دارند، زیرا انتظاراتی را که در سازمان از کارکنان و مدیران دارد، مشخص می نماید سازمان با اجرای سیاست ها می کوشد هماهنگی و ثبات رویه را در درون سازمان و بین واحدها ایجاد نماید.

برای عضویت در کانال تلگرام و دریافت مطالب جذاب و بروز حوزه مدیریت، بازاریابی و برندینگ کلیک کنید.

Visits: 1650