استراتژی اقیانوس آبی
هدف از این مقاله، بررسی تفکر جدیدی درباره استراتژی است. استراتژی و نوآوری در روشهای مرسوم، بر خلق ایده در محدوده تعیین شده و ساختار یافته صنایع موجود تمرکز دارد.
استراتژی اقیانوسآبی رویکرد جدیدی از استراتژی و نوآوری است که هدف آن رشد و عملکرد پایدار شرکت است. بر خلاف استراتژی رقابتی که شرکتها بهطور معمول سعی میکنند بهجای خلق ارزش، در واقع ارزش موجود را تقسیم یا تصاحب کنند.منطق استراتژی جدید به دنبال خلق ارزش همزمان برای خریداران محصولات و خدمات و خود شرکت است. با استفاده از این اصول، ابزارها و چارچوبهای طراحی شده، شرکتها قادر خواهند بود نوآوری را به یک فعالیت تکرار شدنی، نظاممند و فرآیندی پیوسته، که همه کارکنان شرکت در آن مشارکت دارند، تبدیلکنند. در واقع نوآوری به درون زندگی کاری افراد شاغل در شرکت آورده میشود و فرهنگی را توسعه میدهد که ظرفیت و مسئولیت همه کارکنان را نشانه میگیرد.
- مفهوم رنگ در استراتژی
فضایی که شرکتها و صنایع کنونی در آن حضور دارند، در واقع اقیانوس قرمز را شکل میدهد. در این عرصه، محدوده فعالیت صنایع تعریفشده و پذیرفته شدهاست، رقبا مشخص و قوانین بازی نیز تعریف شده هستند. شرکتهایی که در این فضا با هم رقابت میکنند، سعی دارند سهم بازار محصولات و خدمات یکدیگر را گرفته، یا در واقع بربایند. هرچه فضای رقابت شلوغتر و ازدحام رقبا بیشتر باشد، سهم بازار کمتر و سوددهی و رشد نیز کمتر خواهد بود. بیشتر محصولات، کالاهای مصرفی هستند یا بخش خاصی از بازار را پوشش میدهند. این رقابت باعث از بین رفتن بسیاری خواهد شد و این اقیانوس را خونین خواهد کرد.
ایده اقیانوسآبی ابتدا در سال 1988 توسط پروفسور هیل در دانشگاه ایالتی میشگان ارائه گردید.
اقیانوس آبی به تمامی صنایع و شرکتهایی گفته میشود که امروزه وجود ندارند؛ بازاری که ناشناخته است و رقبا آن را تسخیر نکرده اند. تقاضا بیشتر از آن چیزی است که بر سر آن جنگی باشد. فرصتهای زیادی برای رشد سریع و سودآور وجود دارند.
در این عرصه، رقابت خیلی تعریف شده و معین نیست، زیرا قواعد بازی هنوز تدوین نشدهاند. مفهوم رنگ آبی یعنی نوآوری و منظور از نوآوری در اینجا یعنی خلق تقاضای جدید یا ایجاد انتخاب و جایگزینی برای مشتریان بازارهای فعلی.
در واقع اقیانوسآبی، استعاره از بازاری بکر، دست نخورده و گسترده است که عمق آن هنوز کشف نشده است.
اساس این استراتژی بر نوآوری ارزش استوار است. اقیانوسآبی زمانی ایجاد میشود که یک شرکت ارزشهای همزمان برای خود و مشتریانش ایجاد میکند. نوآوری در محصول (کالا یا خدمات) یا شیوه ارایه این محصولات، موجب خلق ارزش برای بازار میشود. همزمان، فعالیتهایی که دارای ارزش کمتری برای بازار حال و آینده هستند، از گردونه خارج میشوند.
- استراتژی اقیانوسآبی در برابر استراتژی رقابتی
استراتژی رقابتی یا همان استراتژی اقیانوسقرمز، برای عملکرد برتر و پایدار شرکت لازم است ولی کافی نیست و شرکتها باید به مسائلی فراتر از رقابت بپردازند؛ مسائلی که برای آنها رشد و سوددهی بیشتر و بقا را به ارمغان بیاورد و این همان مفهوم استراتژی اقیانوسآبی است. استراتژیهای رقابتی فرض را بر این میگذارند که شرایط ساختاری صنایع مختلف معین بوده و این شرکتها چارهای جز رقابت با یکدیگر ندارند. در این فضای رقابتی، شرکتها سعی دارند با ایجاد مزیتهای رقابتی انحصاری خود، بر رقبا فایق آیند و سهم بیشتری از بازار را از آن خود کنند. این همان بازی مجموع صفر است که در آن یکی برنده و دیگری بازنده خواهد بود. در اقیانوسقرمز، رشد و سوددهی بهشدت محدود است و شرکتها سعی میکنند در این فضای محدود سهم خود را به دست آورند.
از سوی دیگر استراتژی اقیانوسآبی بر این فرض استوار است که محدودهها و ساختار صنعت بهطور کامل تعریف و تعیین نشدهاند و توسط بازیگران صنعت قابل بازسازی یا نوسازی هستند. فرض کنیم محدودیتهای بازار و ساختار تنها در ذهن مدیران است، آنگاه افراد دیگراندیش و عملگرا سعی میکنند که این مرزها را رها کنند و فکر خود را آزاد بگذارند. از نگاه این افراد، تقاضای بزرگی خارج از این بازار فعلی، در جایی دیگر وجود دارد که باید به آن دست یابند. معما در اینجاست که چگونه میتوان آن را ایجادکرد. این یک تغییر مسیر ناگهانی است. تغییر از نگاه عرضه به نگاه تقاضای بازار.
تغییر از یک فضای رقابتی به یک فضای نوآوری؛ به فضایی از بازار که در آن تقاضاهای نهفتهای وجود دارند که با نوآوری باید کشف شوند و ارزش ایجادکنند. این، یعنی استفاده همزمان از استراتژی رهبری هزینه و تمایز. این یعنی شکستن قواعدبازی و ساختارهای کهنه و بازنویسی مجدد قواعد جدید و ایجاد ساختارهای نو. خلق ارزش در بازی جدید از راه گسترش بخش تقاضای اقتصاد به دست میآید، در این بازی مفهوم برنده-بازنده مطرح نیست و کارآفرینان عصرجدید میتوانند با شکستن الگوها و ساختارهای موجود، بینشی آیندهنگر را خلقکنند.
- حرکت از اقیانوس قرمز به اقیانوسآبی
قلمرو فعلی بازار در استراتژی اقیانوس قرمز، به مثابه سرزمین و میدان جنگی است که رقبا برای تصاحب بخشی از آن با یکدیگر به نزاع میپردازند. در این رویکرد مدیریتی، عبارتهایی بر گرفته از حوزه نظامی در بخشهای کسب وکار رایج شدهاند. پس از جنگ جهانی دوم و پس از دورهای که تقاضای بازار بر عرضه فزونی داشت به دورهای رسیدیم که تقاضای بازارکم و عرضه زیادتر شد.
این روند معکوس، منجر به رقابت بین شرکتها برای رشد و بقا شدهاست. فضای رقابتی سختی به وجود آمد و باعث شد استراتژی شرکتها در این دوران بر اساس افزایش سهم بازار و خارجکردن رقبا از گردونه شکل گیرد. این فضا کم و بیش شکل جنگی بهخود گرفت که در آن مدیران ارشد شرکتها، همانند فرماندهان ارشد و استراتژیستهای نظامی برای کسب اطلاعات بهروز و لحظهای از دشمن (بخوانید رقبا)، تجزیه و تحلیل آنها در اتاقجنگ (بخوانید جلسه هیئت مدیره)، تصمیمهای راهبردی برای شرکت در جهت پیروزی در جنگ و شکست دشمن (بخوانید افزایش رشد و سوددهیشرکت وکسب سهم بازار بیشتر از رقبا ) اتخاذ کنند. این جنگها نتیجهای جز خونریزی و قتلعام ضعیفترها و خونین شدن اقیانوسقرمز نداشته است.
در حالی که در استراتژی اقیانوسآبی، کسب و کار در جایی انجام میشود که رقیبی نیست، قلمرو محدود نیست و در واقع سرزمین جدیدی باید خلقکرد، نه اینکه سرزمین موجود را تصاحب یا تقسیمکرد. در این استراتژی، کارآفرینان و شرکتها به ایجاد بازارهای جدید با حاشیه سود بالا تشویق میشوند.
بدیهی است که این استراتژی ریسک بالایی دارد. سرمایهگذاران ترجیح میدهند با وجود حاشیه سود بالایی که این استراتژی دارد در انتخاب بین این دو استراتژی همچنان روی استراتژی قرمز تمرکز کنند. شرکتها به دلیل ریسک بالا و نیز هزینههای زیادی که باید درحوزه تحقیق و توسعه و نوآوری برای ایجاد تقاضا و بازارهای جدید صرف شود، ترجیح میدهند که در اقیانوس قرمز بمانند و در بازارهای موجود فعالیت کنند. ولی آن دسته از شرکتها که موفق میشوند خود را از اقیانوسقرمز، به اقیانوسآبی برسانند، چگونه این کار را انجام میدهند؟
همان گونه که بیان شد، مفهوم رنگ آبی، یعنی نوآوری و منظور از نوآوری در اینجا، یعنی خلق تقاضای جدید یا ایجاد انتخاب و جایگزینی برای مشتریان بازارهای فعلی. این نوآوری، تغییر یا تحول را به دنبال دارد. تغییر به معنی تفاوت در شکل و تحول یا جهش به معنی تفاوت در محتوا.
در یک سیستم که مجموعهای از اعضا و اجزای بههمپیوسته با ارتباطهای مشخص و تعریف شده مشغول فعالیت هستند، این تغییر و تحول به چه معناست؟ مدیران امروزی بهجای تمرکز بر تجزیه و تحلیل محصولات و صنعت موجود، باید روی تحولات بنیادین و حرکتهای جهشی تمرکز کنند. برای این کار نیز باید به ابزارها و تئوریهای جدید متوسلشوند؛ ابزاری که بتواند با تجزیه و تحلیلهای آیندهنگر به نوآوری و خلق بازارهای جدید منجرشود.
استراتژی اقیانوسآبی از شش اصل بنیادین تشکیل میشود. چهار اصل نخست؛ برای تدوین استراتژی و دو اصل بعدی برای اجرای استراتژی استفاده میشوند. این اصول عبارتند از:
- مرزهای بازار را نوسازی کنید.
- بر تصویرکلان تمرکز کنید نه بر اعداد.
- به فراتر از تقاضای موجود فکر کنید.
- توالی استراتژیک را درست انتخاب کنید.
- بر موانع کلیدی سازمانی غلبه کنید.
- استراتژی را اجرایی کنید.
برای هر یک از اصول یاد شده تعدادی متدولوژی، ابزار و چارچوب برای تدوین و اجرای این استراتژی ارائه شدهاست تا از راه یک روش سیستمی و قابل تکرار، بتوان به هدفهای تعیین شده رسید. در زیر به تعدادی از آنها اشارهمیکنیم:
- تابلوی استراتژی، (Strategy Canvas)
- چارچوب چهاراقدام، (Four-Action Framework)
- ماتریس حذف، کاهش، افزایش و ایجاد
- توالی استراتژی اقیانوسآبی
- نقشه مطلوبیت خریدار
- چارچوب سه لایه غیرمشتریان
- رویکرد رهبری پیشتاز
- چارچوب چهار مانع سازمانی
- اصول سه گانه فرآیند انصاف
- نتیجه گیری
خلق اقیانوس آبی فرایندی پویاست. به محض اینکه شرکتی اقیانوس آّبی را خلق میکند و پیامدهای عملکرد برتر آن مشخص میشود، دیر یا زود مقلدان ظاهر میشوند. پرسشی که مطرح میشود این است که آنها چقدر دیرتر یا زودتر میرسند؟ یا به عبارتی، تقلید از اقیانوس آبی تا چه اندازه آسان یا دشوار است؟ به هرحال، تقریباً هر استراتژی اقیانوس آّبی تقلید خواهد شد. از آنجایی که مقلدان سعی دارند سهمی از اقیانوس آبی شما را به چنگ آورند، شما هم بهطور عادی اقدامات تدافعی را برای حفظ مشتریان خود بهکار خواهید بست، اما معمولا مقلدان مقاومت میکنند.
شاید با تلاش در حفظ سهم بازار، در دام رقابت گرفتار شوید و برای رقابت جدید مبارزه کنید. با گذشت زمان، شاید عامل رقابت و نه خریدار، مرکز تفکر و اقدامات استراتژیک شما را تسخیر کند. اگر در چنین موقعیتی قرار بگیرید، شکل اصلی منحنی ارزش شما با رقابت، همگرا خواهد شد. برای دوری کردن از دام رقابت، باید بر منحنیهای ارزش در تابلوی استراتژی نظارت داشته باشید. نظارت بر منحنیهای ارزش تعیین میکند که چههنگام به نوآوری ارزش بپردازید و چه زمانی اینکار را انجام ندهید و به شما هشدار میدهد در زمانیکه منحنی ارزش با رقبا در حال همگرایی است در خارج از اقیانوسآبی قرار گرفتهاید.
وقتی رقابت تشدید میشود، عرضه بر تقاضا فزونی میگیرد و رقابت خونین آغاز میشود و در نتیجه اقیانوس، قرمز خواهد شد؛ زیرا منحنیهای ارزش رقبا با منحنیهای ارزش شما همگرا شده است. در این حالت، برای ایجاد نوآوریارزش جدید، اقدام کرده، و اقیانوس جدید دیگری را خلق کنید. بنابراین با ترسیم منحنی ارزش بر روی تابلوی استراتژی و ترسیم متناوب منحنیهای ارزش رقبا در مقابل منحنیهای ارزش خود، میتوانید به اندازه تقلید و میزان همگرایی منحنی ارزش پی ببرید.
برای عضویت در کانال تلگرام و دریافت مطالب جذاب و بروز حوزه مدیریت، بازاریابی و برندینگ کلیک کنید.
Visits: 334