به حداقل ها قانع نباش!
دسته بندی: مدیریت

به حداقل ها قانع نباش!

چند روز پیش به نمایندگی از مجموعه امکان در یک جلسه کاری حاضر شدم. مقرر بود یک گروه نرم افزاری حسابداری، محصول خود را برای یکی از مخاطبین حوزه مشاوره مجموعه ما معرفی نمایند. از ما دعوت شد تا به عنوان مشاور مجموعه در جلسه حضور داشته باشیم. از محتوا و نتیجه جلسه که بگذریم اصل مطلب در یکی از جملات این مخاطب گرامی نهفته است که بهانه ای شد برای نگارش این یادداشت.

ایشان در بخشی از صحبت خود رو به گروه نرم افزاری کرد و گفت: « نرم افزاری که در حال حاضر داریم از آن استفاده می کنیم به حدی دارای مشکل بوده و هست و ما را در روند به کارگیری دچار وقفه زمانی کرده که توقعات ما در مورد یک نرم افزار حسابداری به شدت پایین آمده». بررسی این جمله در مذاکرات و اینکه تاثیر منفی آن در روند امتیاز گیری چه می توانست باشد فعلاً موضوع این یادداشت نیست. قسمت قابل توجه بخش دوم بود،  “توقعاتمان در مورد یک نرم افزار حسابداری به شدت پایین آمده است!”

امروز در تاکسی وقتی به راننده گفتم چقدر جالب آسفالت این خیابان چقدر خوب شده! راننده تاکسی جمله جالبی گفت: این چهل تکه آسفالت کردن کلاً خوب نیست ولی حداقل دیگر دست اندازهای وحشتانک نداریم. دیدم مثل اینکه من هم به این عارضه دچار شدم، کم شدن سطح توقع!

متاسفانه در کشور عزیزمان عملکردها و حس مسئولیت نسبت به امور مختلف گاهی آنقدر ضعیف است که بعد از مدتی از سطح عالی به معمولی و بعد هم به کم قانع می شویم. این امر در همه چیز نمود دارد.

پیمانکارانی که به جای آسفالت یکدست، فقط بخشی از خیابان را آسفالت می کنند و ما آنقدر آسفالت نشدن خیابان را دیده ایم و به دست اندازها عادت کرده ایم، همین چهل تکه آسفالت شدن هم برایمان قانع کننده است. یا نهادهای خدماتی دیگر که آنقدر در ارائه خدمات کاهلی می کنند که وقتی حداقلی از خدمات را می بینیم راضی و خشنود می شویم!

برخی مهندسانی که دیگر به فکر ایده های نو و جدید در ساختمان های مختلف نیستند و درگیر کپی کاری می شوند و ما اینقدر که درگیر بدعهدی های مختلف می شویم به هر حداقلی قانع می شویم.

برخی طراحان گرافیک، وب سایت، دکوراسیون و … که اینقدر طراحی یک لوگو یا ست اداری و یا وب سایت فروشگاهی را طولانی می کنند که شما قانع می شوید با حداقل ها هم که شده طرح یا وب سایت تحویل شود.

و خیلی مثال های دیگر…

به جای تمرکز روی اصلی ترین مخارج و توقعات وقتی راننده تاکسی 500 تومان بیشتر از اصل کرایه از ما دریافت می کند حاضریم وقت و اعصاب خود را برای احقاق حق هزینه کنیم ولی در موارد کلی تر صرفاً به حداقل ها قانع می شویم و از حق خود می گذریم!

در مباحث مدیریتی که بیشتر در حوزه کاری ماست و علی الخصوص موضوع نیروی انسانی، قانع شدن به حداقل ها بسیار مشهود شده است، جایی که باز هم خلاً تعهد و تخصص و مهارت باعث شده کارفرما به نیروی که حداقل ها را دارد قانع شود و نیروی حداقلی هم قطعاً خدمات در خوری به مشتری نخواهد داد و این چرخه باز هم می چرخد و می چرخد. مشتریانی که به حداقل ها قانع می شوند ولی قطعاً این قناعت با رضایت کامل همراه نیست.

اگر سطح توقع مشتری از ما بالاست، (فرای انتظارات بی جایی که ممکن است برخی مشتریان داشته باشند. ) پس مشخص است کارهای قبلی خود را درست و با کیفیت انجام داده ایم. این یک مسیر درست است. اگر مشتری شما به حداقل ها قناعت کرد یک جای کار می لنگد!

در سطح کلان اجتماع هم وقتی روحیه مسئولیت پذیری و تعهد در برخی مدیران بالادستی وجود ندارد و از طرفی روحیه مطالبه گری هم در نزد مردم، به حداقل هایی مثل یارانه 45 هزار تومانی، خدمات اداری ضعیف، وضعیت اقتصادی دشوار و خیلی موارد دیگر بر خورد می کنیم که سطح توقع ما را پایین می آورد. یعنی اگر این یارانه تبدیل به 50 هزار تومان شود حالمان بهتر است در حالی که این هم چیزی که ایده آل ما باشد، نیست!

اگر در مورد دیگران به حداقل ها قانع هستیم، حداقل در مورد شخصیت خودمان اینگونه نباشیم…

 

یاسر سلیمانی | مدیر دفتر مطالعات و پژوهش های امکان

Visits: 880

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *